دفتردل |
|
عازم یک سفرم ، سفری دور به جایی نزدیک سفری از خود من تا به خودم... مدتی هست نگاهم به تماشای خداست... و امیدم به خداوندی اوست ! میگویند پسری در خانه خیلی شلوغکاری کرده بود. شما هم هر وقت دیدید اوضاع بیریخت است به سوی خدا فرار کنید:
برای نماز بیداریم... حس خوبی است ... همه کس و همه چیز را می شناسم... انگار نماز مارا به جا می آورد نه ما نماز را... slam سلام کاشکی ادما همیشه خوب باشن.هیچوقت گول نخورن دعاکنیدبرام تاوقتی خوب نشم نمیام اینجا.نمیاااااااااااااااام. هرکی دوس داره عضو بشه مطلب بذاره. ببخشید وقتتون روگرفتم خدانگهدار.التماس دعا برای خوب شدنم
نمی فهمم وقتی به نماز می ایستم من ، تو را می خوانم… ؟! یا تو ، مرا می خوانی …. ؟! فقط کاش که عشق مان دو طرفه باشد . . .
دلم یه ارامش خدایی میخواهد داشتم فکرمیکردم به موقت بودن دنیا ی تصمیمی گرفتم انشالله عملی بشه
دستهایم به آرزوهایم نرسید ولی درخت صبرم می گوید امیدی هست... دعایی هست...خدایی هست... عجیب است امشب !
به نام خدا ، من می خواهم در آینده شهید بشوم. برای این که...." معلم که خنده اش گرفته بود ،پرید وسط حرف علی و گفت:
کودکی از خـــــــــــدا پرسـیـد:
خـــــدایا تو چی می خـــوری و چــی می پوشی ?
نــدایـــی در دل کـــــودکـــــ زمــــزمــــه کـــــــرد :
غـصـه بـنـدگــانـم را می خـــورم و گنـــاه آنان را می پـوشـم
مأموريت ما در زندگي
بي مشكل زيستن نيست
بلكه با انگيزه زيستن است.
من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد روح تو کامل است . بدن تو موقتی است 000000000000000000000000 من از خدا خواستم تا از درد ها آزادم سازد
خدایا! جسم من دشتی ست که بذرنیکی درآن می کارم وبانام توآن راآبیاری می کنم! تاگل عطراگین حضورت درقلبم بروید.
متhدیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد ... چه آسان به خاک پس دادیمش ... و همسایه اش , زیارتش قبول دیشب از سفر رسید مکه رفته بود
خدایا! از هیچ دشمنی نمی هراسم، چون تو در کنارمی، آنجا که تو هستی اشکها سوزنده نیستند، مرگ هم تلخ نیست اگر با من بمانی همیشه پیروزم دلــگیـــر مباش .
اگر برای آن سوی تو می آیم که مرا از شعله های دوزخت نجات بخشی بگذار که در آنجا بسوزم و اگر برای آن سوی تو می آیم که لذت بهشت را به من ببخشی بگذار که درهای بهشت به رویم بسته شود اما اگر برای خاطر تو به سویت می آیم محبوبم!مرا از خویش مران! متبرکم کن! تا در کنار زیبایی جاودانه ات تا ابد لانه کنم! حس نوشتن باقلم ها یادمان رفته شعرخدای مهربان راحفظ کردیم اما خدای مهربان یادمان رفته جای دهید امشبم مسجدیان تا سحر تلقین هم چیزه خوبیه.وقتی ادم میمیره چندبارتکونش میدند وبراش ذکرمیگند.شهادتین روبهش تلقین میکنند تلقین کنیدوتلقین خوب. وقتی اینکارو میکنید میشه ملکه ذهنتون.وباورش میکنید.وتو دلت قبولش میکنی. راسی من هربار درباره هرچیزی فکرمیکنم و به ی نتیجه جالب میرسم وکشف میکنم ی چیزی رو بعدفراموشش میکنم.عجبه.دکمه "ی"کیبوردم وکنترلش خراب شده.نمیزنه. اللهم عجل لولیک الفرج
ای خدای مهدی! در جهان کیست که ریزه خوار سفره ی امام نیست. چشمی عنایت کن که ولی نعمت خویش را باز شناسیم.
خندم می گیرد از تقلایت ای دنیا که چگونه در پی آنی که زمینم بزنی. هرگز در مقابلت کمر خم نخواهم کرد. هرگز در مقابلت زانو نمی زنم. مقابلت نمیبازم اصلا یكى از علماى جامع و كامل و عارف و فیلسوف كه همه شما او را مىشناسید ، ایشان مىفرمودند: براى دیدن یكى از اقوام به شهرمان در یك منطقه سردسیر كشاورزى رفتم. وقتى وارد خانهاش شدم، گفت: آقا! اول یك مسأله شرعى دارم، این را جواب بدهید. گفتم: بفرمایید، گفت: امسال تا زانوى ما در این منطقه برف آمده است، پنج و نیم، شش صبح تازه هوا روشن شده بود، من آمدم بیل و پارو برداشتم كه به باغ بیایم داخل آلاچیق دیدم یك گرگ قوى آمده و زیر آلاچیق خوابیده، من و بیل و پاروى من را كه دید، اصلاً عكس العمل نشان نداد، نترسید، ولى من ترسیدم جلو بروم، خیلى گرگ قویى بود. فكر كردم بیابان پر برف است، چیزى گیرش نیامده است، به اینجا پناه آورده. برگشتم و مقدارى نان و گوشت شب مانده بود، مقدارى شیر، اینها را داخل سینى گذاشتم و راه افتادم، گفتم: نزدیكش كه شدم، اگر قیافه عصبى گرفت، سینى را مىاندازم و فرار مىكنم. اگر عكس العملى نشان نداد، جلو مىروم. دیدن گرگ مادر و پذیرایى از او كنار باغ هم آغل گوسفندهایم بود ، جلو آمدم ، دیدم نه ، عكس العملى نشان نمىدهد ، زنده هم هست ، نمرده ، نزدیك او رسیدم ، دیدم مقدارى شكمش را بلند كرد و زیر شكمش چهار پنج تا بچه گرگ است كه تازه آنها را زاییده بود.هیچ چیزى گیرش نیامده بود، گرسنه، بچهها یك مرتبه شروع به ناله كردن كردند، و حالت چشم این گرگ برگشت، مثل این كه مىخواست با چشمش به من بگوید: دستت درد نكند، ما بیچاره بودیم، من تازه زاییدم، بچههایم گرسنه هستند.سینى را گذاشتم. گرگ لقمه لقمه برداشت و اول در دهان بچههایش گذاشت، مادر است. خدا فرمود: محبت كل مادرهاى عالم را از انسان و جن و حیوان را جمع كنند، یك ذره محبت من را نشان نمىدهد. من محبتم به بندگانم اگر صد باشد، یكىاش را در كل عالم پخش كردم، نود و نه تاى آن را گذاشتم كه قیامت خرج آنها كنم.(4) ما با دلگرمى امشب پیش تو آمدیم، خیلى هم دلمان گرم است، هیچ ناراحتىاى نداریم. گرگ هم غذا را خورد و بهار شد، گرگ همانجا ماند و نرفت، كجا برود؟ نمك خورده اینجا بود، محبت و احسان دیده، كجا برود؟ حمیدى در جمع بین صحیحین گفته است: «اسیرانى را نزد پیامبر آوردند ناگاه زنى از میان ایشان دوان دوان در پى كودكى برآمد. طفل خویش را در میان اسیران یافت، به سینه گرفت و شیر داد. پیامبر فرمود: آیا گمان دارید این زن فرزند خود را در آتش بیفكند؟ یاران پیامبر پاسخ گفتند: نه به خدا سوگند. پیامبر فرمود: خداوند نسبت به بندگانش مهربانتر از این زن به فرزندش است.» در همان كتاب از رسول خدا روایت شده كه خداوند صد رحمت دارد كه یكى از آنها را نازل فرموده و به آن رحمت میان جن و انسان و درندگان و حشرات، دوستى و مهر افكند كه به واسطه آن با هم انس مىگیرند و دان توله هاى خود را پاس مىدارند. نود و نه رحمت باقیمانده ذخیرهاى است كه پروردگار به وسیله آن در قیامت بندگان خود را با آن مورد ترحم قرار مىدهد.» درختها شكوفه كردند و بچه گرگها هم بزرگ شدند و روزها با همدیگر بازى مىكردند، كم كم دیدم مادرشان دیگر غذا قبول نمىكند، پشت یك درخت مخفى شدم، دیدم از دیوار كوتاه آخر باغ بیرون مىرود و عصر برمىگردد و غذا مىآورد، یك روز صبح گرگ رفت، این سه چهار تا بچه گرگ با همدیگر رفتند داخل آغل و یك بره را خفه كردند و داخل آلاچیق كشیدند و شروع به خوردن كردند. گفتم: عیبى ندارد، عصر بود، دیدم سر و صدا بلند شد، از اتاقم بیرون آمدم، دیدم گرگ برگشته بود، چشمش به این بره من افتاده كه بچههاى او كشته بودند، دیدم این بچهها را مىگرفت و چهار پنج بار به زمین مىكوبید؛ كه بىمروتها!! ! آخر چهار ماه است به ما محبت كرده، بره او را چرا پاره كردید؟ گاهی ما پنجاه سال است نان خدا را مىخوریم و كفران مىكنیم. گرگ، بچه ها را زد و بعد هم هر چهار پنج تا را غروب جلو انداخت و برد، پشت دیوار انداخت و خودش روى دیوار نشست و به من نگاه كرد و چشمش پر از اشك شد كه من شرمنده و خجالت زده هستم. گرگ رفت و دیگر نیامد، چهار پنج روز بعد آمد، دیدم یك بره كوچك آورده است، از آن طرف دیوار به این طرف دیوار انداخت و خودش هم روى دیوار نشست كه من به جاى آن برهاى كه بچههایم خوردند، این را براى تو آوردم. انسان عاقل و فهمیده! كسى كه خدا براى تو پیغمبر و على و حسین علیهمالسلام را فرستاده است! خانمهایى كه برایتان فاطمه علیهاالسلام را فرستاد! چه چیزى بیاوریم كه تلافى گناهان گذشته خودمان را بكنیم؟ باز معرفت گرگ كه رفت و یك بره پیدا كرد و آورد، ما برایت چه بیاوریم؟ ما همان حرف امام على علیهالسلام را مىزنیم: « ارحم من رأسُ ماله الرجاء و سلاحهُ البكاء » ما غیر از گریه سرمایهاى نداریم.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ممنون ازدوست خوبم هرروز پاكت پيامهايمان را باز ميكنيم گــم کــرده ام خودم را گاهي باور نميکني نه ؟ من هم باور نميکردم حتي هنوز , اما واقعيت همين است
چرافقط جمعه هاباید بیاد ک ادم منتظر باشه؟میخام امروزمنتظرباشم. دارم فکرمیکنم اگه فردابیاد چ خوب میشه چراجمعه؟همین الان.همین فردا. هرروز بیا.اصلاتو که هستی.پس چرابگم بیا.میگم منو ببر.میگم منتظرامدن من نباش.منم ی روزمیام
چــه زيبــاست وقتـي ميفهمـي
زمستان خسته شد از بی بهاری جهان می لرزد از این بی قراری گمانم جمعه ای باقی نمانده خدایا تا به کی چشم انتظاری ؟
کاش می شد که خدا
اجازه ظهورت می داد کاش می شد که در این دیار غربت ومیان موج غمها به سکوت سرد وسنگین رخصت خاتمه می داد کاش می شد جمعه ما شاهد ابروی زیبای تو می شد دیده نا قابل ما فرش کیسوی تو می شد کاش می شد انتظار منتظر بپایان رسد وهوا میزبان یاسها ونسترنها خاک پای مهدی زهرا شود کاش می شد تو هم از انتظار خسته شوی و برای فرج دعا کنی کاش می شد کاش می شد ما مردم کوفه نشویم خدایا دعای خسته دلان مستجاب کن
هـزار عرصه براي پريـــدنم تنگ است... اسيــر خاکـم و پرواز، سرنوشتــــم بود ... فـرو پريدن و در خاک بودنم ننگ است... چگونه سر کنـد اينـجا ترانه ي خود را ... دلي که با تپـش عشق او همـاهنگ است... هـزار چشـــمه ي فرياد در دلـم جوشيد ... چگونه راه بجويد که رو به رو سنگ است... مـرا به زاويه ي بـاغ عشق مهمان کـن ... در اين هزاره فقط عشق پاک و بي رنگ است...
نمي دونم دلم ديونه كيست
هرچه ميروم ، نميرسم ! گاهي با خود فکر ميکنم نکند من باشم ، کلاغ آخر قصه ها !ا سلام من به علی وصبرعجیبش سلام من به بقیع و4قبر غریبش
سلام مامان.دلم خیلی میگیره وقتی میگندشمافقط مامان سید هستید.یامامان شهید. من ک نه سیدم نه شهید.مامان.دلم میگیره .دلم خیلی میگیره.مامانم باش امسال اولین سالیه ک سالم میخام بیام توروضه هات.امسال برام ی رنگه دیگه داره. امسال اولین بارکه.... اخرین بار نباشه ک برات گریه میکنم مامان. میدونم غم تو پهلوی شکستت نبود. میدونم غمت محسن کشته ات نبود. غم توناله هرشبت بود براعلی .غمت علیت بود.دردت علی بود.مامان دلم برات تنگه شب رسیده زمان باران است اتشی دردل نیستان است شهردرخوابندوخانه ای بیدار خانه ای درهجوم طوفان است کودکانی کناریک تابوت انطرق تر گلی که بیجان است کودکانی فشرده دربرهم چهره هایی که زردوگریان است ناله هابین سینه ها مانده استین هامیان دندان است چشم ها وقت گریه میسوزد سمت مادرنگاه میدوزد
وقتي خدا از پشت، دست هايش را روي چشمانم گذاشت، از لاي انگشتانش آنقدر محو ديدن دنيا شدم که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم
ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند و چون دریا آرام شد، خود را اسیر تور صیادان یافتند تلاطم های زندگی حکمتی از خداوند است از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه دریای دوروبرمان
آموخته ام كه وقتي نا اميد مي شوم خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظار ميكشد تـا دوبـاره بـه رحمتش اميدوار شـوم
جاده هاي زندگي را خدا هموار مي کند کـار ما فقط برداشتن سنگ ريزه هاست پس اينقدر آه و ناله چرا ؟!
برکت پروردگار مثل بارونه اگر خيس نمي شیم، باید جامون رو عوض کنیم اگرمن بنده نیستم تو که مولای من هستی
شنیدم که فرمودی:چه کنم با مشتی خاک مگربیامرزم؟!!!
خدایا این چه جایی است که تا بخواهم سر مویی نزدیکت شوم فرسنگها دورمیشوم
تاکنون ازبیرون می جستمت ودرون بودی....واکنون که از درون می جویمت بیرون شدی!!
این روزگار،طوفانیتر از طوفان نوح است. خوشا به حال اصحاب السفیه
قسمتهایی از الهی نامه حسن زاده املی دیشب منتظرت بودم اما بازهم نیامدی باهیچکس برسرباورهایش نمیجنگم! خدای هرکس همان است که درون او با وی سخن میگوید... حواست به دلت باشد... ان راهرجایی نگذاری! این روزها دل را میدزدند... بعدکه به دردشان نخورد جای صندوق پست آنرا در سطل آشغال می اندازند! وتوخوب بدان دلی که المثنی شد!دیگر دل نمیشود یک وقتایی هست که باید لم بدی یه گوشه.... وجریان زندگیت روفقط مرور کنی. بعدشم بگی: ":سلامتی خودم ک اینقدر تحمل داشتم"
خوشحال بودن یعنی بدست اوردن یک زندگی وتقسیم ان بادیگران
با نگاهت به خدا ، چتر شادي وا کن |
قالب های نازترین جوک و اس ام اس زیباترین سایت ایرانی جدید ترین سایت عکس نازترین عکسهای ایرانی بهترین سرویس وبلاگ دهی وبلاگ دهی LoxBlog.Com |